تاریخچه :
آگهی تاسیس موسسه حقوق پرداز خمین با شماره ثبت 30 به تاریخ 1/8/85 به ثبت رسید. با توجه به مواردی از قانون تجارت و تائیدیه شماره 5851/ن/23-10/7/85 اداره ثبت شرکتها خلاصه اساسنامه و شرکتنامه مذکور جهت اطلاع عموم آگهی شد:
1- نام موسسه : موسسه حقوق پرداز خمین
2- موضوع موسسه : کلیه خدمات حسابداری
3- مرکز اصلی شرکت : خمین – خیابان امام خمینی – پاساژ ولیعصر
4- تابعیت : ایرانی
5- سرمایه موسسه : مبلغ 000/500/1 ریال نقداً تحویل مدیر موسسه می باشد
6- اولین مدیران موسسه : آقای هاشم عجمی به عنوان رئیس هیئت مدیره و آقای محمد عجمی به سمت خزانه دار موسسخ و آقای سعید اسدی مدیر عامل موسسه برای مدت دو سال مالی انتخاب گردیدند.
7- دارندگان حق امضاء : کلیه اسناد و اوراق بهادار بانکی از قبیل چک، سفته، بروات و غیره که برای موسسه ایجاد تعهد می نماید با امضاء خزانه دار و مدیرعامل موسسه متفقاً همراه با مهر موسسه معتبر می باشد.
فصل دوم :
بخشهای مرتبط با رشته علمی کارآموز
بررسی روشهای مدیریت هزینه وانتخاب مناسبترین روش
مطالعه موردی شرکت واگن پارس اراک
با توجه به این موضوع که شرکت حقوق پردازان در یکی از پروژه های خود که در شرکت واگن پارس اراک بود، اینجانب بر آن شدم تا روشهای مدیریت هزینه در یکی از صنایع ایران را که ارتباط نزدیکی با آنچه که به صورت تئوری در طی این چهار سال خوانده ام را به رشته تحریر درآورم. در ابتدا یک شمال کلی از مدیریت هزینه داده می شود و در نهایت به طور اختصار در این واحد صنعتی پرداخته می شود.
مقدمه:
پیشرفت سریع و شگرف تکنولوژی همراه با افزایش روز افزون رقابت در بازارهای جهانی، مدیران واحدهای اقتصادی از جمله بانکها را ناگزیر به ارائه خدماتی مطلوب به مشتریان و در عین حال با کمترین بهای تمام شده نموده است. این انتظارات، الزامات بیشتری را از لحاظ تامین اطلاعات موردنیاز مدیران، برای سیستم حسابداری[1] ایجاب می کند. فراهم نمودن این اطلاعات مستلزم داشتن سیستمی کارآمد با نگاه به شرایط رقابتی و اوضاع اقتصادی، ممکن است. بسیاری از واحدهای انتفاعی، سیستم های سنتی هزینه یابی خود را با "سیستم های مدیریت هزینه"[2] جایگزین می کنند. در سیستم مدیریت هزینه، هزینه هر یک از فعالیتها، اندازه گیری شده و هزینه های بدون ارزش افزوده، مشخص و زمینه تقلیل و حذف آنها فراهم می گردد. تاکید بر سیستم مدیریت هزینه موجب می شود تا محصولات و خدماتی با کیفیت برتر و کمترین بهای تمام شده ممکن تولید و ارائه گردد، در این صورت توان رقابت واحدهای انتفاعی افزایش خواهد یافت. در مقاله حاضر سعی گردیده ضمن معرفی مزایای حسابداری مدیریت، مدیریت هزینه در شرایط رقابتی نیز بررسی گردد.
در موسسات انتفاعی انجام تولید و ارائه خدمات مستلزم صرف هزینه های ثابت و متغیر می باشد، اینکه تولید کالاها و ارائه خدمات به چه قیمتی صورت گیرد تا ضمن حفظ سهم بازار، سودی معقول نیز برای موسسه کسب گردد سوالی است که پاسخ به آن نیازمند شناخت روشهای هزینه یابی است.
بسیاری از واحدهای اقتصادی بتدریج از دیدگاه حسابداری بهای تمام شده سنتی فاصله می گیرند و به ایجاد "سیستم مدیریت هزینه" تمایل نشان می دهند. هدف اصلی از ایجاد مدیریت هزینه، کاهش بهای تمام شده خدمات (هزینه های ثابت و متغیر) جهت کمک به افزایش سودآوری است. اهداف مهمی مانند سودآوری، رشد سهم بازار، خودکفایی مالی، حداقل کردن بهای تمام شده، تنوع محصولات و خدمات، افزایش کیفیت محصولات و خدمات ارائه شده و...... در موسسات انتفاعی که به طور مکرر مورد تاکید مدیران و متخصصان مالی قرار می گیرند به نحوی با مدیریت هزینه در ارتباط می باشند. یکی از ابزارهای نوین جهت تحقق اهداف فوق سیستم محاسبه بهای تمام شده کالاها و خدمات بر مبنای "هزینه یابی مبتنی بر فعالیت" [3] است، این سیستم از طریق بازنگری اطلاعات مالی (ترازنامه ای وسود و زیانی) موسسه، شناسایی فعالیتهای اصلی، تعیین هزینه عملیاتی هریک از فعالیت ها، انتخاب عوامل ایجاد هزینه و محاسبه هزینه های عملیاتی مربوط به هر یک از موضوعات هزینه، نسبت به ارائه اطلاعات به مدیران اقدام می کند. از طرف دیگر و بر خلاف گذشته که از حسابداران به عنوان محاسبه کنندگان اعداد و ارقام یاد می کردند، امروزه عدم وجود حسابداری مدیریت در موسسات انتفاعی دور از ذهن بنظر می رسد، بطوریکه ارائه راهکارهای گوناگون جهت مدیریت کردن هزینه ها به یکی از مهمترین وظایف آنها تبدیل شده است.
اهداف مدیریت هزینه
سیستم مدیریت هزینه نوعی سیستم برنامه ریزی و کنترل است که هدفهای زیر را دنبال می کند:
1 - اندازه گیری بهای تمام شده منابعی که در راه انجام فعالیتهای اصلی واحد اقتصادی مورد استفاده قرار می گیرد.
2 - تشخیص و حذف اقلامی از هزینه که ارزش افزوده ایجاد نمی کنند.
3 - تعیین کارایی و اثربخشی فعالیتهای اصلی انجام شده در واحدهای اقتصادی.
4 - تشخیص و ارزیابی فعالیتهای جدیدی که می تواند عملکرد آینده سازمان را بهبود بخشد.
چون وظیفه مدیریت، حصول اطمینان از دستیابی به هدفهای تعیین شده است، در کوششهایی که به منظور دستیابی به هدفهای فوق صورت می گیرد، معمولاً مدیران در چهار نوع فعالیت اصلی درگیر می شوند.
1- تصمیم گیری
2- برنامه ریزی
3- رهبری فعالیتهای عملیاتی
4– کنترل.
برای انجام هر یک از فعالیتهای چهارگانه، مدیریت نیازمند اطلاعات است، این اطلاعات می تواند از منابع مختلفی نظیر اقتصاددانان، متخصصان مالی، کارکنان بخش های فروش، بازاریابی، تولید، خدمات وحسابداران به دست آید.
ارائه اطلاعات فوق و مدیریت هزینه جز با برقراری یک سیستم پیشرفته حسابداری مدیریت که شامل طراحی و استفاده از روشهای مختلف حسابداری در داخل سازمان باشد، امکان پذبر نیست. حسابداری مدیریت را نمی توان مجموعه ای از قواعد ثابت به حساب آورد بلکه روشهای آن به منظور دستیابی به هدفهای سازمان از طریق بهبود و تصمیم گیری توسط مدیران و کارکنان آن است. نیاز به اطلاعات معمولاً نیروی محرکه حسابداری مدیریت محسوب می شود. اطلاعات حسابداری مدیریت برای دو منظور اصلی "تسهیل تصمیم گیری" و " اثر بر تصمیم گیری" فراهم می آید. چون در مقام مقایسه با حسابداری مالی، حسابداری مدیریت رشته ای جدید در حسابداری است و با توجه به اختلافاتی که بین موسسات اقتصادی وجود دارد، باید خود را با ویژگی ها و نیازمندیهای سازمان مربوطه تطبیق دهد.
نظر به اینکه دو عامل اصلی تغییرات تکنولوژی و رقابتهای جهانی بر عملکرد سازمانهای امروزی اثری فوق العاده دارد و چنانچه سازمانی خود را با این دو عامل هماهنگ و همراه نکند در بلندمدت از رقبا عقب خواهد ماند، توجه ای ویژه به مدیریت هزینه جهت افزایش سودآوری و باقی ماندن در صحنه رقابت ضروری بنظر می رسد. به این جهت برای اینکه سازمان ها در چنین محیط های پویایی فعالیت نمایند به سیستم حسابداری مدیریت نیازی مبرم داشته و درک مفاهیم آن نیز مستلزم شناخت سازمان و نیروهای موثر آن است.
اهداف حسابداری مدیریت
1- تامین اطلاعات موردنیاز مدیران برای تصمیم گیری و برنامه ریزی.
2- کمک به مدیران در رهبری و کنترل فعالیتهای عملیاتی.
3- انگیزش مدیران و کارکنان برای فعالیت در راستای اهداف سازمان.
4- سنجش و ارزیابی عملکرد واحدهای تابعه
اطلاعات حسابداری مدیریت غالباً از طریق وظیفه جلب توجه می کند برای مثال فرض کنید که هزینه های ثابت و متغیر ارائه خدمات به صورت دستی به نحوی چشمگیر بیش از مبلغ بودجه باشد، به عبارتی دیگر انجام خدمات از این طریق مقرون به صرفه نبوده و می بایست راههایی جدید جستجو شود. اطلاعات حسابداری مدیریت به مدیران کمک می کند که ساختار تصمیم را تعیین کنند، به این ترتیب هزینه های ارائه خدمات از دو طریق "دستی" و "رایانه ای" محاسبه و جهت اخذ تصمیم در اختیار مدیریت قرار داده می شود. این شاخه از حسابداری از یک سو گذشته نگر و از طرف دیگر آینده نگر است، اینکه محصولات و خدمات به چه هزینه ای به بازار عرضه شوند تا ضمن رقابت با رقبا، سودی معقول نیز برای موسسه کسب گردد نشان از آینده نگری این سیستم می باشد.
با توجه به اینکه بخش های خدماتی در اقتصاد فعلی کشور در حال رشد و گسترشی سریع است، به موازات آن تکنیکهای حسابداری مدیریت نیز باید با توجه به نیازهای اطلاعاتی واحدهای فعال در این بخش مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته و با این نیازها هماهنگ شوند. تفاوت اساسی بین موسسات خدماتی و تولیدی آن است که اغلب خدمات همزمان با تولید به مصرف می رسند، به بیان دیگر نمی توان خدمات را همانند کالاها در انبار نگهداری کرد، اما بسیاری از تکنیکهایی که برای اندازه گیری بهای تمام شده و سنجش عملکرد واحدهای تولیدی ابداع شده، در بخش خدمات نیز با موفقیت بکار گرفته شده است، پس در راه توسعه روشهای حسابداری مدیریت، همواره باید نیازمندیهای واحدهای مختلف بخشهای خدماتی نیز مد نظر قرار گیرد.
سیستم های اطلاعاتی حسابداری و ارتباط آن با مدیریت هزینه
امروزه با ایجاد تحول در سیستمهای تولید و خدمات، مدیریت با پیچیدگی و تغییراتی شدید روبرو شده بنحوی که به تنهایی نمیتواند نسبت به محیط خود در سازمان شناختی کافی داشته باشد. به همین دلیل ضرورت پیدا کرد که سیستمی بوجود آید که مدیریت را در امر شناسائی مشکل، تعیین اهداف، شناسایی دقیق مسئله، تعریف راه حلهای ممکن، ارزیابی این راه حلها، انتخاب یک راه حل بهینه، اجرا، کنترل و ارزیابی آن کمک کند. نقش حسابداری مدیریت عبارت از تهیه و ارایه اطلاعات مرتبط و سودمند برای کمک به مدیریت در برنامهریزی فعالیتها، اعمال کنترل مدیریت و تصمیم گیری عقلائی در جهت تحقق اهداف سازمان است. البته صرف ارایه اطلاعات نمیتواند مدیریت را در انجام وظایف خود یاری کند بلکه اطلاعات ارایه شده باید دارای ویژگیهایی باشد که مدیریت از آن در فرآیند تصمیمگیری استفاده کند. بنابراین سیستم اطلاعاتی حسابداری مدیریت با هدف کمک به مدیران در امر تصمیمگیری بوجود آمد و همگام با گسترش و پیچیده شدن سیستم تولید، و ارائه خدمات، رشد و گسترش پیدا کرده است . بدیهی است تلفیق سیستم اطلاعاتی حسابداری با اهداف و روشهای مدیریت هزینه، روندی فزاینده در جهت کاهش هزینه ها و کمک به افزایش سودآوری را در پی خواهد داشت.
پیشرفت سریع و شگرف فناوری همراه با افزایش روزافزون رقابت در بازارهای جهان، مدیران واحدهای اقتصادی را ناگزیر از تولید محصولاتی با کیفیت بالا، ارائه خدمات مطلوب به مشتریان و درعین حال با کمترین بهای تمام شده کرده است. این انتظارات، الزامات بیشتری را از لحاظ تامین اطلاعات موردنیاز، برای سیستم حسابداری ایجاب می کند. بسیاری از واحدهای اقتصادی بتدریج از دیدگاههای حسابداری بهای تمام شده سنتی فاصله می گیرند و به ایجاد سیستم مدیریت هزینه (COST MANAGEMENT SYSTEM) تمایل نشان می دهند. سیستم مدیریت هزینه نوعی سیستم برنامه ریزی و کنترل است که هدفهای زیر را دنبال می کند:
1 - اندازه گیری بهای تمام شده منابعی که در راه انجام فعالیتهای اصلی واحد اقتصادی مورداستفاده قرار گیرد؛
2 - تشخیص و حذف اقلامی از هزینه که ارزش افزوده ایجاد نمی کنند؛
3 - تعیین کارایی و اثربخشی فعالیتهای اصلی انجام شده در واحدهای اقتصادی؛
4 - تشخیص و ارزیابی فعالیتهای جدیدی که می تواند عملکرد آینده سازمان را بهبود بخشد.
تاکید سیستم مدیریت هزینه پر فعالیتهای بنگاه اقتصادی است. این تاکید برای دستیابی به هدف تولید محصولات وخدمات با کیفیت، با حداقل بهای تمام شده، حائزاهمیت بسیار است. در این سیستم، هزینه فعالیتهای عمده بنگاه اقتصادی به کالاها و خدمات تولیدی با توجه به نحوه استفاده از فعالیتها در تولید این کالاها و خدمات تخصیص می یابد.
هدفهای سازمانی مدیران بسیار متنوع است. برخی از هدفها که به طور مکرر موردتاکید قرار گرفته اند عبارتند از:
- سودآوری؛ - رشد؛ - خودکفایی مالی؛ - حداقل کردن بهای تمام شده؛ - تنوع بازار؛ - کیفیت محصولات؛ - مسئولیتهای زیست محیطی؛ - خدمات اجتماعی.
وظیفه مدیریت حصول اطمینان از دستیابی به هدفهای تعیین شده، صرفنظر از این هدفهاست. در کوششهایی که به منظور دستیابی به هدفهای فوق صورت می گیرید، معمولاً مدیران با چهار نوع فعالیت اصلی درگیر می شوند:
1 - تصمیم گیری 2 - برنامه ریزی 3 - رهبری فعالیتهای عملیاتی 4 - کنترل
برای انجام هریک از فعالیتهای چهارگانه، مدیریت نیازمند اطلاعات است. این اطلاعات می تواند از منابع مختلفی نظیر اقتصاددانان، متخصصان مالی، کارکنان فروش و بازاریابی، کارکنان تولید وحسابداری به دست آید.
تحولات چندسال گذشته شامل آزادسازی اقتصاد، رونق مجدد بورس اوراق بهادار و نزدیک شدن نرخ بهره به سطح نرخ تعادلی، باعث گردیده که مباحث مختلف مدیریت هزینه و کارایی بازار و بررسی آثار مالی تحولات اقتصادی بر بازارهای مالی و بورس اوراق بهادار و چگونگی تاثیر آنها بر ارزش و قیمت گذاری سهام موردتوجه قرار گیرد. زیرا درصورت کارابودن بازار سرمایه است که قیمت اوراق بهادار عادلانه تعیین می شود و تخصیص سرمایه که مهمترین ارکان تولید و توسعه اقتصادی است به صورتی مطلوب و موثر انجام می گیرد.
یکی از پیامدهای رشد و توسعه، ظهور پیوند اقتصاد با اخلاق و تاثیر متقابل مسائل اقتصادی و اخلاقی و ارزشهای اجتماعی بر یکدیگر است. بدین ترتیب، مدیریت بنگاههای اقتصادی دیگر صرفاً افزایش سودآوری یا تولید کالا را تنها هدف خویش ندانسته، بلکه موضوعهایی همچون پرداخت حقوق عادلانه به کارکنان، رعایت کیفیت و بهای تولیدات، آلودگی محیط زیست و سایر مسائل اخلاقی را نیز باید رعایت کنند. بنابراین، واحدهای اقتصادی به جای داشتن عملکرد صرفاً اقتصادی، به صورت نهادهای چندمنظوره درآمده اند و بایستی با این ویژگیها در بازارهای سرمایه گذاری داخلی و خارجی شرکت جویند و مطابق با ضوابط بازار به فعالیتهای خود ادامه دهند، زیرا روند تغییر قیمت و الگوی رفتاری بازار تصادفی و غیرمنظم است(RANDOM WALK) . به عبارت دیگر، بازار حافظه ندارد، و از قیمتهای دیروز در مورد فردا نمی توان نتیجه گیری خاصی کرد.
در بازارهای کارای سرمایه، مدیران رقابتی و کارآفرین می توانند با بهره گیری از عوامل متعدد بازار، بازارسازی کنند. زیرا در دنیای رقابتی، تعداد زیادی معامله گر و در کنار آن تعداد زیادی دلال و کارگزار و واسطه متخصص خریدوفروش سهام وجود دارد، که از پختگی لازم برخوردارند و تاثیر اطلاعات بر قیمت سهام را می دانند. آنان همواره سعی بر آن دارند که بازار به صورت دوطرفه عمل کند و در آن به طور مستمر عده ای خریدار و عده ای فروشنده باشند و رکود و کسادی مفرط بر بازار حاکم نگردد. از وظایف اساسی و مهم بازارهای سرمایه، تامین مالی شرکتها و بنگاههای اقتصادی است.
بازار سرمایه باید این قابلیت و ویژگی را داشته باشد که بتواند سرمایه شرکتها و واحدهای اقتصادی نیازمند را تامین کند.
تخصیص هنگامی بهینه است که بیشترین بخش سرمایه متوجه سودآورترین فعالیتها شود. پس تخصیص سرمایه هنگامی درست انجام می شود که شرکتهایی که فرصتهای سرمایه گذاری بهتر دارند، سرمایه موردنیاز خود را تامین کنند، و آن بخش از اقتصاد که بازدهی کمتری دارد با محدودیت روبرو شود. اگر توزیع اعتبارات درجامعه، وابسته به درج اعتبار افراد، توازی خطر - بازده طرحهای سرمایه گذاری و ظرفیتهای وام گیری و وام دهی واحدها باشد. روشن است که سرمایه محدود کشورها به طور بهینه تخصیص می یابد و به پروژه های سودآور و مفید سرمایه لازم اختصاص داده می شود. در غیر این صورت کارایی مدیریت هزینه و بازار سرمایه نامتجانس خواهدبود و نمی توانند در خدمت رشد و توسعه اقتصادی قرار گیرند.
مدیریت هزینه یک سیستم برنامهریزی و کنترل هزینههاست که روشهای متفاوتی برای ایجادآن وجود دارد. هر سازمانی با توجه به شرایط خودبایدروش مناسبتر را انتخاب کند.در مقاله حاضر، پس از مطالعه تحقیقات مختلف انجام شده در زمینه سیستم مدیریت هزینه نوین و روشهای آن، ( هزینه یابی فعالیت، هزینه یابی هدفمند ، هزینه یابی کایزن ) سه معیار اساسی و مشترک در هر سه روش را شناسایی و شاخصهای اثر گذار در هر روش را معرفی نموده سپس اولویت هر شاخص را با استفاده از نظر خبرگان و کمی سازی از طریق فازی و همچنین روش AHP بدست آورده است. در ادامه برای انتخاب مناسبترین روش مدل سازگاری (Degree of Adaptive) را مورداستفاده قرارداده و اطلاعات لازم را از جامعه مورد مطالعه( واگن پارس) تهیه نموده و مدل را آزمون نموده است و پس از بدست آوردن نتایج میزان سازگاری هر کدام از روشها، روشی را که بالاترین میزان سازگاری را با ویژگیها ، فرایند و محصولات شرکت داشته، به عنوان مناسبترین روش مدیریت هزینه به شرکت معرفی نموده همچنین وضعیت هر کدام از شاخصها را در هر سه روش برای شرکت تعیین و راههای ارتقاء شرکت را برای نیل به هر یک از روشهای مدیریت هزینه ارائه نموده است.
واژه های کلیدی
هزینه . سیستم مدیریت هزینه .هزینه یابی برمبنای فعالیت . هزینه یابی هدفمند. هزینه یابی کایزن مدل سازگاری
1-مقدمه
رقابت سنگین در بازارهای جهانی، نوآوری و تکنولوژی و پیشرفت فنآوری اطلاعات وتغییر ساختارهای سازمانی و تلاش همه جانبه واحدهای اقتصادی برای احراز رتبه جهانی و پایداری در بازارهای دنیا باعث پیدایش مدیریت جدیدی موسوم به مدیریت هزینه شده است. آنچه امروز در رابطه با موسسات تجاری، انتفاعی و حتی غیر انتفاعی بیش از هر چیز دیگری نمود پیدا کرده، توجه به هزینههای متعدد سازمان و یا به تعبیری دقیقتر، مدیریت هزینه است زیرا در شرایط رقابتی امروز جهان، سازمانهای مختلف جهت حفظ بقا وتوان رقابتی خود باید نسبت به مقایسه هزینههایشان با رقبای بالفعل و حتی بالقوه آگاهی داشته و فعالانه در میدان رقابت در بعد هزینه وارد عمل شوند، (رحمانی، 1384، ص11)
امروزه موضوع مدیریت هزینه بیش از هر مقولهای ذهن مدیران سازمانها و بنگاهها را به خود مشغول کرده و بخش قابل ملاحضهای از نوشتههای مدیریتی و حسابداری مدیریت بدان اختصاص یافته است. (فخاریان، 1383، ص41)
علی رغم اینکه هر سازمانی بر اساس نگرش سنتی و دیرینه خود، به مدیریت هزینه با حفظ هزینه در پایین ترین سطح ممکن و برای نحوه کاهش آن میپردازد اما به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان مدیریت، آنچه ضامن نیل به این مقصود در کوتاه مدت (یعنی کاهش سطح هزینهها )و بلند مدت (یعنی نیل به هزینه رقابتی) میشود استقرار صحیح یکی از روشهای مدیریت هزینه، متناسب با فعالیت سازمان میباشد. (همان منبع، ص42)
2-مدیریت هزینه
سیستم مدیریت هزینه یک سیستم برنامهریزی و کنترل مدیریت کاهش هزینههاست که در جهت نیل به اهداف زیر استقرار مییابد:
1) اندازهگیری هزینه منابع مصرف شده در انجام فعالیتهای اساسی سازمان
2) تشخیص و حذف فعالیتهای فاقد ارزش افزوده و هزینههای مرتبط با آن
3) تعیین میزان کارایی و اثر بخشی فعالیتهای عمده انجام شده در سازمان
4) تعیین میزان فعالیتهای جدیدی که باعث بهبود عملکرد آینده سازمان میشود.
هزینه: اندازه منابع اقتصادی است که بخاطر دستیبای به یک مقصود یا مزیت مشخص، در گذشته مصرف و فدا شده یا در نظر است در آینده مصرف و فدا شود.
منظور از کاهش هزینه، به هیچ عنوان حذف هزینههای اثر بخش نیست بلکه انجام درست و موثر هزینهها و جلوگیری از صرف هزینههای بیهوده و غیر موثر و ممانعت از به هدر رفتن منابع است. برای استقرار سیستم مدیریت هزینه انتخاب روش مدیریت هزینه اصلیترین گام محسوب میشود.
روشهای مدیریت هزینه موردنظر در این مقاله به سه روش زیر تقسیم میگردد :
1- هزینهیابی بر مبنای فعالیت
2- مدیریت هزینه هدفمند
3 - مدیریت هزینه کایزن(کیفیت)
1-2 هزینهیابی بر مبنای فعالیت